به گزارش نیک صالحی به نقل از شرق ؛ طی شش، هفت ماه اخیر، جراید اخباری از قول انجمن حمایت از حقوق کودکان کار نقل کردهاند که قابلتامل است: طبق آمار ثبت احوال کشور، 42هزار ازدواج کودکان 10 تا 14 ساله در سال 1389، 342هزار ازدواج کودکان زیر 18 سال در سال 1389 و افزایش حدودا 45درصدی ازدواج و طلاق کودکان از سال 1384 تا سال 1389 گزارش شده است. و اما آنچه تکاندهندهتر است ازدواج کودکان زیر 10 سال است که 716 مورد بوده است و نسبت به سهسال قبل دو برابر شده است.
خبر دیگری از سازمان ثبت احوال که توجه همگان را به خود جلب کرد، ازدواج 75 دختر یا پسر زیر 10 سال در تهران بوده است (در سال 1390) همچنین ترکیب سنی ازدواج پسران کمتر از 15 سال با دختران کمتر از 15 سال 39831 واقعه و پسران 19-15 ساله با دختران همین سنین، 281747 واقعه بوده است (توزیع سنی زوجین در زمان ازدواج در سال 1390 سازمان ثبت احوال). ازدواج زودهنگام، پدیدهای است که نقاط مختلف جهان نیز با آن مواجه شدهاند.
ضروری است که پیامدهای این ازدواجها مورد بررسی جدی قرار گیرد. در این نوشته، تنها به سه مورد اشاره میکنم.
1- محرومیت از آموزش
مهمترین پیامد این ازدواجها باز ماندن از دورههای آموزشی و دست یافتن به سطح تحصیلات معقول و مطلوب جامعه است، طبق گفته رییس نهضت سوادآموزی کشور، در سال 1390، 9میلیون و 716هزار نفر بیسواد (براساس خوداظهاری) و کمسواد ـ تا سطح تحصیلی پنجم ابتدایی ـ در کشور وجود دارد. در حالی که تمامی اندیشمندان و سیاستگذاران به تاثیر آموزش در توسعه اجتماعی اقتصادی کشورها تاکید میکنند، وجود این آمار پیامدهای ناگواری در سطح کشور را به دنبال خواهد داشت.
2- محرومیت از سلامت
مفهوم سلامت
مفهوم سلامت را میتوان هم از بعد روانی بررسی کرد، هم از بعد جسمانی. مهمترین محرومیتی که ازدواج زودهنگام از بعد روانی ایجاد میکند، از دست دادن لذایذ و تجربیات دوران کودکی و نوجوانی است. روابط جنسی اجباری، نداشتن آزادی رشد و استقلال شخصی، آثار روانی – اجتماعی و هیجانی بسیاری را میتواند به همراه داشته باشد. برای دختران اغلب محدودیت به کار خانگی و برای پسران مواجهه با نقش نانآوری و همسری، چندان همخوانیای با الگوهایی که جامعه در بعد وسیع از این سنین ارایه میدهد، ندارد. مثلا تا به حال در رسانهها، مخصوصا در صدا و سیما که تاثیر فراگیری در ارایه الگوهای مطلوب جامعه دارد، چنین نقشهایی ارایه نمیشوند. مسلما کودک ـ همسری که با الگوهای متفاوتی از وضعیت خود مواجه میشود، ممکن است دچار سرخوردگی شود. البته در این زمینه هنوز تحقیقات زیادی صورت نگرفته است و جا دارد که روانشناسان وضعیت روانی – عاطفی این کودک – همسران را مورد مطالعه قرار دهند. در بعد جسمانی سلامت، اولین مسالهای که مطرح میشود، آغاز رابطه جنسی و در پی آن بارداری زودهنگام برای دختران است در حالی که در جامعه ما صحبت از آموزشهای جنسی، حتی در مدارس تابو به حساب میآیند، میتوان تصور کرد که در عرف خانوادگی نیز آموزشهای لازم برای روابط جنسی داده نمیشود. درنتیجه این رابطه میتواند برای هر دو جنس، خواه از منظر روانی، خواه از منظر جسمانی تهدیدکننده باشد.
مساله مهم بعدی، بارداری زودرس است. از آنجا که این نوع ازدواجها در اقشار خاصی صورت میگیرد، معمولا انتظار بارداری و فرزندآوری سریع از کودک – همسر میرود.
3- آسیبهای اجتماعی
البته چنین ازدواجهایی آسیبهای اجتماعی فراوانی در پی دارند؛ اما آنچه بیشتر گزارش شده است، مربوط به خشونتهای خانگی است. معمولا، از آنجا که ویژگیهای کودکی هنوز در رابطه زناشویی پابرجا هستند، از طرف دیگر عدم آموزش و آگاهیهای اجتماعی، عواملی خشونتزا را به بار میآورند. معمولا در این خانوادهها (و بهطور عام در اکثر خانوادهها) زنان قربانیان خشونت هستند. برخی گزارشهای بینالمللی حاکی از این هستند که بهعنوان مثال در مصر 29درصد زنان نوجوان توسط همسران خود مورد ضربوشتم قرار میگیرند (همان). علاوه بر این، دخترانی که در برابر خواسته پدر و مادر خود تن به ازدواج نمیدهند، نیز توسط خانوادههای خود مورد خشونت واقع میشوند. طبق گزارشهای یونیسف معمولا ازدواجهای زودهنگام منجر به ترک زن توسط شوهرش میشود و به این ترتیب دختران جوان با فقر مواجه میشوند که گاهی وارد چرخه باندهای خلافکار شده و مجبور به فحشا یا جابهجایی موادمخدر میشوند.گاهی اوقات نیز این خشونتها را زنان با خودکشی یا خودسوزی نسبت به خود روا میدارند.
آنچه ذکر شد، تنها مختصری از سه مورد از پیامدهای نامطلوب ازدواجهای زودرس است. این سه مورد بیشتر از بقیه موارد در گزارشهای بینالمللی مطرح شدهاند، لازم است که در جامعه ما و در خردهفرهنگهای قومی، طبقاتی، مذهبی و شغلی تحقیقاتی جدی از منظر جامعهشناسی و روانشناسی صورت گیرد. بنا بر مفاد برنامه پنجم توسعه، وجود پدیده کودک – همسری، تناقض آشکاری در نیل به اهداف آن محسوب میشود. از طرف دیگر افزایش دختران تحصیلکرده دانشگاهی و وجود دختران بازمانده از تحصیلات که تن به ازدواج زودرس دادهاند، حاکی از شکاف عمیقی در جامعه است که این شکاف میتواند آسیبزا باشد.
نظرات شما عزیزان: